1 مخموری و میکده نجوئی حیف است با ما سخن از ذوق نگوئی حیف است
2 میخانهٔ عاشقان سبیل است به ما تو در طلب جام و سبوئی حیفست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بی اسم کسی درک مسما نکند نام ار نبود تمیز اشیا نکند
2 عقل ار چه مصفی و مزکی باشد ادراک اله جز به اسما نکند
1 عارفی کو بُود ز آل عبا خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
2 جان معنی طلب نه صورت تن تن بی جان چه می کند دانا
1 به قدر روزنه تابد به خانه نور قمر اگر به مشرق و مغرب ضیاش نام بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به