-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صد جلوه کنی هر دم و دیدن نگذارند گل گل شکفد زان رخ و چیدن نگذارند
2 در باغ جمالت گل و ریحان فراوان یک مردم چشمی بچریدن نگذارند
3 در آرزوی آب حیات از لب لعلت لب تشنه بمردیم و مکیدن نگذارند
4 عشاق جگر سوخته داغ غمت را در حسن و جمالت نگریدن نگذارند
5 پرواز کند طایر جان سوی جنابت در آرزوی وصل و رسیدن نگذارند
6 بیهوده پر و بال معارف چه گشائیم در ساحت عزتو پریدن نگذارند
7 قرب تو و حرمان مرا تشنه لبی گفت نزدیک لب آرند و چشیدن نگذارند
8 در سر سویدای دل و رخ ننمایند در مردمک دیده دویدن نگذارند
9 تو در نظر و فیض ز دیدار تو محروم غرق می وصلیم و چشیدن نگذارند