1 ماهرویا، عاشق آن صورت پاک توام بندهٔ قد خوش و رفتار چالاک توام
2 قرص خورشیدی، که چون بر رویت اندازم نظر روشنایی باز میدارد ز ادراک توام
3 فارغ از حال دل آشفتهٔزار منی فتنهٔ خال رخ خوب طربناک توام
4 بر سر کوی تمنای تو از نزدیک و دور هر کسی را آبرویی هست و من خاک توام
5 مار زلفت بر دلم هر لحظه نیشی میزند شربتی بفرست از آن لعل چو تریاک توام
6 سرمه سازم دیدهای پاک بین خویش را گر به دست آید غبار دامن پاک توام
7 اوحدی را در کمند آور، چو صیدی میکنی ورنه من خود روز و شب دربند فتراک توام