- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مگریز ز آتش که چنین خام بمانی گر بجهی از این حلقه در آن دام بمانی
2 مگریز ز یاران تو چو باران و مکش سر گر سر کشی سرگشته ایام بمانی
3 با دوست وفا کن که وفا وام الست است ترسم که بمیری و در این وام بمانی
4 بگرفت تو را تاسه و حال تو چنان است کز عجز تو در تاسه حمام بمانی
5 میترسی از این سر که تو داری و از این خو کان سر تو به رنجوری سرسام بمانی
6 با ما تو یکی کن سر زیرا سر وقت است تا همچو سران شاد سرانجام بمانی