خوش آن حالت که بگشایی از بابافغانی شیرازی غزل 506

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخوشی دیده

1 خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخوشی دیده نگاهی سوی مشتاقان کنی از دیده دزدیده

2 نچیدم از هزاران گل یکی از گلشن حسنت دلی پر خار دارم ز آن همه گل‌های ناچیده

3 مکن منعم که آشوب دلست و آفت دیده لب میگون و چشم خوابناک و موی ژولیده

4 ز بس خاری که در پایم شکست از رهگذار دل قدم در گلشن کویت نهم پرسیده پرسیده

5 چه رنجاند مرا هر دم رقیبی بر سر کویت ازین در تا به کی بیرون روم رنجیده رنجیده

6 فغانی کشتهٔ چشم خطاپوشت که از مردم به مستی دیده صد جرم و خطا وز لطف پوشیده

عکس نوشته
کامنت
comment