1 بخت با ما سر جفا دارد نا امیدی چه اجرها دارد
2 اگر انصاف دادرس باشد عاشق زنده خونبها دارد
3 هر چه می بینم از تو خالی نیست سبزه شوخ است و گل صفا دارد
4 بی تو عمر ابد گوارا نیست مزه آب ناشتا دارد
1 گردش چشم تغافل ساغر لبریز ما اشک گلگون است در راه طلب شبدیز ما
2 در شهادت رگ برآورده است هر مویی زتن نشتری دارد ز هر مژگان به کف خونریز ما
1 صبح است مست باده دوشینه هوا چاک است از تبسم گل سینه هوا
2 پر می زند چو باز شکاری قدح ز موج بال تذرو دیده در آیینه هوا
1 سیرکن نو رسیده ما را وحشت آرمیده ما را
2 ای کبوتر دچار باز شوی دیده ای نور دیده ما را