🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سرایندهٔ فرامرزنامه

سرایندهٔ فرامرزنامه

سرایندهٔ فرامرزنامه
سرایندهٔ فرامرزنامه

سپهبد از سرایندهٔ فرامرزنامه فرامرزنامه 99

فرامرزنامه 99 ام از 192 فرامرزنامه

سپهبد دو پرمایه مرد دلیر

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65

1 سپهبد دو پرمایه مرد دلیر فرستاد نزد همایون شیر

2 بدان تا بگویند کز جایگاه بزودی ابا پیل و کوس و سپاه

3 به تنگ اندرآید زی هندوان که گر بدکنش دشمن بد گمان

4 ز روی فریب و ره مکر و رنگ کمین کرده باشند بر دشت جنگ

5 وی آگاه باشد زکردار ما بزودی شود با سپه یارما

6 برفتند ایشان وایرانیان به رامش نشستند با پهلوان

7 سپهبد چنین گفت یارانش را دلیران گرد و سوارانش را

8 که ای شیرمردان فرخنده پی به اندازه باید که نوشید می

9 چنان چون که تان هوش برتن بود نباید که از دشمن ایمن بود

10 چنین گفت روشن دل پرهنر بدان گه که اندرز کردش پدر

11 که ای شیرمرد خردمند گو به مهمانی دشمن ایمن مشو

12 تو آنگه زدشمن حذرکن که او سوی دوستی آورد با تو روی

13 بگفت این و بنشست وساغر گرفت زکردار گیتی بمانده شگفت

14 که چون گشت بر سرش خواهد سپهر چگونه نماید ورا بخت،چهر

15 برآراست بزمی سپهدار هند سپاهی زقنوج و کشمیر وسند

16 همه دیبه خسروانی فکند زگستردنی پرنیان و پرند

17 همه دشت پربانگ رود و سرود جهان داشت از خرمی تار و پود

18 بتان پری پیکر مشک بوی نگاران سیمین بر خوب روی

19 به پا ایستاده به کف جام می گل وسنبل ولاله در زیر پی

20 می خوشگوار و زمین پرنگار بنالید ابریشم از زیر زار

21 بفرمود پس خسرو هندوان به گردان و خویشان و نام آوران

22 که چون شیر دل بچه پیلتن کند رای زی لشکر خویشتن

23 کمینگه گشایند بر وی کمین مگر کشته گردد یل پاک دین

24 سه گرد گرانمایه و پهلوان ابا هرکسی سی هزار از گوان

25 گزین کرد رای از در کارزار سواران جنگی خنجر گذار

26 زپرنده مرغان بفرمود چند که باخود به سوی کمینگه برند

27 به اندرز با نامداران بگفت که لشکر سه بهره بباید نهفت

28 چو گاه کمین برگشادن بود نه آگاهی کاردادن بود

29 میان سه لشکر نشان باشد آن که مرغان بپرند برآسمان

30 ببیند و لشکر گشاده شوند سپاه و سپهدار کشته شوند

31 بدین سان سگالیده و ساخته برفتند از کینه سرآخته

32 وز آن سو فرامرز تا نیمه شب به بزم وبه رامش گشاده دولب

33 چو هنگام آسایش آمد فراز یل دانش افروز با کام وناز

34 سوی خیمه خویشتن شد به بزم دلش پر زاندیشه گاه رزم

35 نیاسود یک تن زایرانیان همه شب زپیکار بسته میان

36 چو خورشید بر چرخ زنگارگون زخرگاه تیره شب آمد برون

37 نشست از بر چرخ زنگارگون زخرگاه تیره شب آمد برون

38 نشست از بر چرخ فیروزه رنگ به پیروزی آمد سوی برج رنگ

39 سپهبد بیامد بر شاه هند بدو گفت ای سرور ارجمند

40 پیام مرا زود پاسخ گذار همان باج بپذیر وبرساز کار

41 نگه دار پیمان و زان برنگرد که پیمان شکن زود آید به گرد

42 شنیدی که آن پیردهقان چه گفت که پیدا نموده ز راه نهفت

43 که پیمان شکن مردم پر دروغ نیابد بر مرد دانا فروغ

44 چنین پاسخش داد سالارهند که ای نامور پهلوان بلند

45 تورا هر چه گویی به جای آورم ز پیمان نگردم چو رای آورم

46 دگرگفت پس مهتر هندوان که ای پیلتن گرد روشن روان

47 پذیرفتم از نامور باج وساو که با ین ایران نداریم تاو

48 ولیکن دو هفته بدین بوم و بر بیاسا وز ایدر مرو پیشتر

49 که در مرز ما هست نخجیرگاه به هامون و کوه و به بی راه و راه

50 همان مرغ پرنده اندر هوا شما را بدین بوم سازد هوا

51 همه جای یوز است و پرواز باز شما را بدین مرز باشد نیاز

52 بدان تا من از کشورم زر وگنج فراز آورم شادمان یا به رنج

53 فرستم بر شاه ایران زمین به یک سونهم خشم و پیکار وکین

54 که گیتی فسوس است و پر باد و دم زمهرش چه داریم جان را دژم

55 چنین گفت پرمایه مرد خررد که هرکو شناسد ره نیک وبد

56 بداند که گیتی فسوس است و باد به دل ناورد از غم و رنج یاد

57 همان به که اندر سرای سپنج شود شادمان مرد از درد و رنج

58 بگفت این و چند اشتر از سیم و زر دو صد از غلامان زرین کمر

59 بدو گفت ای شیر با دستبرد مر این پای رنج سپهدار گرد

60 تو اکنون ابا نیکویی بازگرد نجویی تو با لشکر من نبرد

61 دگر هرکه بودند با پهلوان همه خلعت آراست پیر وجوان

62 به اندازه مر هر یکی را بداد زاسب و غلام فرستنده شاد

63 سپهبد بدین گونه خرسند کرد زنیرنگ و افسون رهش بند کرد

64 گمانش چنین بدکه آن شیر مرد به روز نبرد اندر آید به گرد

65 درآمد فرامرز با فر و زور سوی بازگشتن ز پشت ستور

سرایندهٔ فرامرزنامه از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
اثر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر فرامرزنامه 99 ام از 192 فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه می باشد
شعر قالب : فرامرزنامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر

شاعر شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر چه کسی است ؟

شاعر شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر سرایندهٔ فرامرزنامه می باشد.

شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر چیست ؟

قالب شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر فرامرزنامه است

سبک شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر چیست ؟

سبک شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر سپهبد دو پرمایه مرد دلیر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
سرایندهٔ فرامرزنامه

سپهبد از سرایندهٔ فرامرزنامه فرامرزنامه 99

فرامرزنامه 99 ام از 192 فرامرزنامه
بنر