عشق خواهی، خنده را بر لب از قدسی مشهدی غزل 302

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلتنگ باش

1 عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلتنگ باش آشتی کن با غم و با عافیت در جنگ باش

2 دشمن خود باش، اما دوست شو با دیگران بر سر یاران گل و بر شیشه خود سنگ باش

3 عشق خواهی، بی شکستی کی شود کارت درست در کف معشوق دل، بر روی عاشق، رنگ باش

4 پهلوی مجنون رو و فارغ نشین از ننگ و نام شهر بر دیوانه صحرانشین گو تنگ باش

5 اهل مجلس را به هر نوعی که باشد، می نواز بر لب ساقی می و در دست مطرب چنگ باش

6 باعث اندوه و شادی، اختلاط مردم است آشنا با کس مشو، فارغ ز صلح و جنگ باش

7 شوق هرجا مجلس‌آرایی نماید، باده شو عشق هرگه نغمه‌پردازی کند، آهنگ باش

8 قرب و بعد آرزو دارند هریک لذتی در بیابان طلب، گه گام و گه فرسنگ باش

عکس نوشته
کامنت
comment