1
عاشقان را غذا بلا باشد
عاشقی بی بلا کجا باشد
2
لقمه از سفرهٔ بلا خوردند
میزمیخانهٔ رضا خوردند
3
هرکه را در جهان بلا دادند
اولش شربت رضا دادند
4
نزد آن کسکه در ره آمد مرد
رنج و راحت یکیست و دارو و درد
5
رهروان از بلا نپرهیزند
چون بلا رخ نمود نگریزند