- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار از عاشق نمی باید که پروا شود تا نه عاشق درد دل گوید نه او رسوا شود
2 ما دهان یار را از غنچه بهتر گفته ایم غنچه هم این حرف خواهد گفت گر گویا شود
3 ماه من چون تو ملک خویی پری رخساره نیست در روی زمین حالا مگر پیدا شود
4 میل پنهان تو با من هست عین لطف لیک آه ازان لطفی کزو اظهار استغنا شود
5 تو کشیدی تیغ و من صد سیل بگشادم ز چشم شد مقد غالبا عالم خراب از ما شود
6 پر غم او شد دل از ناصح مرا سودی نماند غم مگر بیرون شود تا پند او را جا شود
7 پیش بی دردان فضولی سر بپای او منه احتیاطی کن مبادا فتنه بر پا شود