عاشقان را در سر شوریده از بابافغانی شیرازی غزل 113

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

عاشقان را در سر شوریده سودا آتشست

1 عاشقان را در سر شوریده سودا آتشست در بدن خون نشتر و در دل سویدا آتشست

2 تن نخواهد خوابگاه نرم چون گر مست دل گلخنی را زیر و پهلو فرش دیبا آتشست

3 میگدازم از حیا تا از تو می جویم مراد در نهاد بیدلان عرض تمنا آتشست

4 خواب مستی کرده می سوزم ز آشوب خمار چون نسوزم چون مرا در جمله اعضا آتشست

5 می مخور بسیار اگرچه ساقیت باشد خضر کانچه امشب آب حیوانست فردا آتشست

6 مرد صاحبدل رساند فیض در موت و حیات شاخ گل چون خشک گردد وقت سرما آتشست

7 گر چنین خواهد کشید از دل فغانی آه گرم تا نفس خواهد زدن گلهای صحرا آتشست

عکس نوشته
کامنت
comment