- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیرد چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد
2 پس از وارستگی ها بیشتر گشتم گرفتارش چو صیدی جست صیادش ز اول سخت تر گیرد
3 محبت بیشتر قائم شود چون بشکند پیمان شکوفه اول افشاند درخت، آنگه ثمر گیرد
4 اگر بادی وزد، مشتاق را شور سماع آرد وگر بویی رسد مخمور را مستی ز سر گیرد
5 مشو از حال من غافل که زخم کاریی دارم مبادا دیگری صید تو را از خاک برگیرد
6 مرا این می که برد از هوش دل مجروح خواهد کرد حریف آگهی باید که از حالم خبر گیرد
7 «نظیری » کوی عشقست این نه شاهدبازی و رندی که گر یاری رود از دست کس یاری دگر گیرد