- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق هرجا شوید از دلها غبار رنگ را ریگ زیرآب خنداند شرار سنگ را
2 گردل ما یک جرس آهنگ بیتابیکند گرد چندینکاروان سازد شکست رنگ را
3 شوخیمضرابمطرب گر بهاین کیفیتاست کاسهٔ طنبور مستی میدهد آهنگ را
4 میشود دندان ظلم ازکندگشتن تیزتر اره بیدانه چونگردد ببرد سنگ را
5 درحبات و موجاین دریاتفاوت بیش نیست اندکی باد است در سر صاحب اورنگ را
6 یک شرررنگ وفا ازهیچ دل روشن نشد شمع خاموشیست این غمخانههای تنگرا
7 وهممیبالد در اینجا، عقلکو، فطرتکدام مزرع ما بیشترسرسبز دارد بنگ را
8 برق وحشتکاروان بینشانی منزلم در نخستینگام میسوزم ره و فرسنگ را
9 عاقبت از ضعف پیری نالهٔ ما اشک شد سرنگونی برزمین زد نغمهٔ این چنگ را
10 سیر باغ خودنماییها اگر منظور نیست سبزهٔ بام و در آیینه میدان زنگ را
11 گوهرم نشناخت بیدل قدر دریا مشربی کارها با خود فتاد آخرمن دلتنگ را