- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق را جان بیقرار بود یاد جان پیش عشق عار بود
2 سر و جان پیش او حقیر بود هر که را در سر این خمار بود
3 همه بر قلب میزند عاشق اندر آن صف که کارزار بود
4 نکند جانب گریز نظر گر چه شمشیر صد هزار بود
5 عشق خود مرغزار شیرانست کی سگی شیر مرغزار بود
6 عشق جانها در آستین دارد در ره عشق جان نثار بود
7 نام و ناموس و شرم و اندیشه پیش جاروبشان غبار بود
8 همه کس را شکار کرد بلا عاشقان را بلا شکار بود
9 مر بلا را چنان به جان بخرند کان بلا نیز شرمسار بود
10 جان عشق است شه صلاح الدین کو ز اسرار کردگار بود