عشق تو بند علایق ز ره از نظیری نیشابوری غزل 68

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت

1 عشق تو بند علایق ز ره ما برداشت هرکه مجنون تو شد سلسله از پا برداشت

2 جنس ارزنده و ارباب بصارت مشتاق نتوان دست ز بیعانه سودا برداشت

3 چون توان گشت کنون ساکن خلوتگه باغ مجلس آراست گل و مرغ تقاضا برداشت

4 دست در گردن معشوق حمایل دارم نتوان کف پی هر عرض تمنا برداشت

5 عارفان گوشه چشمی به دو عالم ندهند هر کجا باد نقاب از رخ زیبا برداشت

6 محضر بندگی از مرتبه من بیش است این نشان را دل مفلس ز کجا تا برداشت

7 پرده می بایدم آویخت که هرکس نگریست شرح سودای تو را نسخه ز سیما برداشت

8 بس که نازک دلم از عشق حدیثی تا رفت اشکم از پرده برون آمد و غوغا برداشت

9 طفل در گریه «نظیری » چو تو کافرخو نیست پدرت تا ز کدامین در ترسا برداشت

عکس نوشته
کامنت
comment