- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق از هستی کس عین و اثر نگذارد هیچ صاحب خبری را بخبر نگذارد
2 عشق سلطان غیورست و چو ملکی گیرد اندر آن مملکت از غیر اثر نگذارد
3 آن مبارک قدمست او که چو دستش برسد هیچ بر گردن هستی تو سر نگذارد
4 هستی تست گناه تو و او با همه لطف این گنه تا بنمیری ز تو در نگذارد
5 منزل فقر ترا خانه مات آمد و هست عشق شاهی که از آن خانه بدر نگذارد
6 چون درآمد بدل از دل غم دنیا برود دل که منزلگه عیسیست بخر نگذارد
7 دل آزاد بغوغای علایق ندهد لب قاروره بدندان تبر نگذارد
8 سیف فرغانی نومید مشو از در یار یار در بارگه وصلت اگر نگذارد
9 تو شکر را ز مگس دور کنی وز غیرت او درین مصر مگس را بشکر نگذارد