- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق روی تو نه در خورد دل خام منست کاول حسن تو و آخر ایام منست
2 از تو دارم هوسی در دل شوریده، ولی راه عشقت نه به پای دل در دام منست
3 مگرم عقل شکیبی دهد از عشق، ارنه بس خرابی کند این جرعه، که در جام منست
4 من حذر میکنم از عشق، ولی فایده نیست حذر از پیش بلایی، که سرانجام منست
5 آفت سیل به همسایه رساند روزی سخت باریدن این ابر که بر بام منست
6 روزگار از دل محنت کش من کم مکناد! درد عشق تو، که قوت سحر و شام منست
7 تا قبای تو بر اندام تو دیدم، ز حسد خارشد هر سر مویی، که بر اندام منست
8 نامه سهلست نبشتن به تو، لیکن از کبر هرگز آن نامه نخوانی، که درو نام منست
9 گرد عاشق شدن و عشق نگردد دیگر اوحدی، گر بچشد زهر، که در کام منست