عشق جانان را به جز ویرانهٔ از سحاب اصفهانی غزل 97

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

عشق جانان را به جز ویرانهٔ دل خانه نیست

1 عشق جانان را به جز ویرانهٔ دل خانه نیست ز آنکه او گنج است و جای گنج جز ویرانه نیست

2 خوش بود فردوس و نعمت های آن زاهد ولی نعمتی چون می نه و جایی به از میخانه نیست

3 پیش دل هرگز نگویم راز پنهان تو را کآشنای سر عشقت گوش هر بیگانه نیست

4 توبه کردم زاهدا از می وزین پس بگذرم از سر پیمان ولی تا باده در پیمانه نیست

5 کس ندید از اهل دنیا در جهان فرزانه‌ای هر کس آری طالب دنیا بود فرزانه نیست

6 زلف او دام است و خالش دانه، صیاد مرا از برای صید دل حاجت به دام و دانه نیست

7 این دل شوریده را دایم چرا باشد به پا از سر زلف تو زنجیری اگر دیوانه نیست

8 داستان لیلی و افسانهٔ مجنون (سحاب) پیش حسن او و عشق من به جز افسانه نیست

عکس نوشته
کامنت
comment