-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مراست عشقی افتاده با تو ، لم یزلی غزل تو گویم ، که لایق غزلی
2 ز حکم لم یزلی عشق تو رسید بمن چگونه دفع توان کرد حکم لم یزلی ؟
3 منم که در همه عالم بعاشقی مثلم تویی که در همه گیتی بدلبری مثلی
4 بچهره چون قمری ، بلکه حسرت قمری ببوسه چون عسلی ، بلکه بهتر از عسلی
5 اگر شکوفه نماند برخ ازو عوضی و گر بنفشه نپاید بزلف ازو بدلی
6 گهی بطرهٔ طرار صبر من ببری گهی بغمزهٔ غماز جان من بخلی
7 بتو بنازد خوبی ، چنانکه مجد و علو بشمس دین پیمبر محمدبن علی
8 اجل نظام معالی ، جمال ملت و دین که اوست خسرو آفاق را صفی و ولی
9 کریم طبع بزرگی ، که فرع خدمت اوست کرامت ابدی و سعادت ازلی
10 بنای دین هدی را دلش عماد و اساس قضای دین کرم را کفش وفی و ملی
11 بزرگوارا ، دریا دلا ، بعلم و بحکم ستودهٔ اممی و گزیدهٔ مللی
12 شعار شرع ز تو گشت ظاهر و در دهر ز هیبت تو نه زنار ماند و نه عسلی
13 ز روی فضل و کرامت خزانهٔ حکمی بوقت جود و سخاوت نشانهٔ املی
14 چو نکته گویی در بزم ناشر درری چو خامه گیری در دست ناشر حللی
15 نه آفتابی و مر اعتدال عالم را چو آفتاب فروزان بنقطهٔ حملی
16 ضمیر پاک تو داند چگونه می یابد همه علوم جهان سربسر خفی و جلی
17 بقای مدت تو باد در حریم دول که تو بدولت شایسته زینت دولی