مراست عشقی افتاده از رشیدالدین وطواط قصیده 200

رشیدالدین وطواط

آثار رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط

مراست عشقی افتاده با تو ، لم یزلی

1 مراست عشقی افتاده با تو ، لم یزلی غزل تو گویم ، که لایق غزلی

2 ز حکم لم یزلی عشق تو رسید بمن چگونه دفع توان کرد حکم لم یزلی ؟

3 منم که در همه عالم بعاشقی مثلم تویی که در همه گیتی بدلبری مثلی

4 بچهره چون قمری ، بلکه حسرت قمری ببوسه چون عسلی ، بلکه بهتر از عسلی

5 اگر شکوفه نماند برخ ازو عوضی و گر بنفشه نپاید بزلف ازو بدلی

6 گهی بطرهٔ طرار صبر من ببری گهی بغمزهٔ غماز جان من بخلی

7 بتو بنازد خوبی ، چنانکه مجد و علو بشمس دین پیمبر محمدبن علی

8 اجل نظام معالی ، جمال ملت و دین که اوست خسرو آفاق را صفی و ولی

9 کریم طبع بزرگی ، که فرع خدمت اوست کرامت ابدی و سعادت ازلی

10 بنای دین هدی را دلش عماد و اساس قضای دین کرم را کفش وفی و ملی

11 بزرگوارا ، دریا دلا ، بعلم و بحکم ستودهٔ اممی و گزیدهٔ مللی

12 شعار شرع ز تو گشت ظاهر و در دهر ز هیبت تو نه زنار ماند و نه عسلی

13 ز روی فضل و کرامت خزانهٔ حکمی بوقت جود و سخاوت نشانهٔ املی

14 چو نکته گویی در بزم ناشر درری چو خامه گیری در دست ناشر حللی

15 نه آفتابی و مر اعتدال عالم را چو آفتاب فروزان بنقطهٔ حملی

16 ضمیر پاک تو داند چگونه می یابد همه علوم جهان سربسر خفی و جلی

17 بقای مدت تو باد در حریم دول که تو بدولت شایسته زینت دولی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر