عاشقی در بندگیهاسر براهم از فیض کاشانی غزل 123

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

عاشقی در بندگیهاسر براهم کرده است

1 عاشقی در بندگیهاسر براهم کرده است بی نیاز از بندگان لطف الهم کرده است

2 تا مرا از خود رباید زرد و لاغر داردم کهربای عشق ایزد برگ کاهم کرده است

3 نوری ار بر جبهه ام بینی زداغ عشق دان سینه ام گر صاف بینی اشک و آهم کرده است

4 بر نماز و طاعتم دانی که می بندد مدام آنکه روی خویشتن را قبله گاهم کرده است

5 هیچ دانی کز سحاب کیست آب روی من آنکه او بر درگه خود خاک راهم کرده است

6 ایمنم از فتنه آخر زمان دانی که کرد آنکه از ریب المنون خود را پناهم کرده است

7 نیست مدح خود که میگویم ثنای ایزدست آنکه خوار او شدن عزت پناهم کرده است

8 پایمال سفله دارد شهرت بیجا مرا رنجة سنگ حوادث دست جاهم کرده است

9 فیض اگر دعوی عرفان میکند بس دور نیست معرفت از پوست پشمی در کلاهم کرده است

عکس نوشته
کامنت
comment