1 عشق کو تا ز ره کعبه ره دل گیرم چون برهمن به در پتکده منزل گیرم
2 همچو گردم ز پی قافله افتاد خیزان کو نسیمی که روم دامن محمل گیرم
3 موجم و در نظرم ساحل و گرداب یکیست نیستم خس که ز دریا ره ساحل گیرم
1 مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست شب مرا به دم صبح آشنایی نیست
2 چو نقش زلف تو بندم چرا نریزم اشک که میرسد شب و در خانه روشنایی نیست
1 گیرم فلکت قرین آمال شود چون بحر که از حباب پامال شود
2 هرگاه پدر به طفل کشتی گیرد خود میافتد که طفل خوشحال شود
1 هرکه امشب می نمینوشد به ما منسوب نیست پارسا در حلقه مستان نشستن خوب نیست
2 در چنین فصلی که بلبل مست و گلشن پرگل است گر همه پیمانه عمرست خالی خوب نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به