- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است
2 درد کهنت بود برآورد روزگار این درد تازه روی نگوئی چه نوبر است
3 شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن اینجا چه جای غمزدگان قلندر است
4 گفتم مورز عشق بتان گرچه جور عشق انصاف میدهم که ز انصاف خوشتر است
5 اینجا و در دمشق ترازوی عاشقی است لاف از دمشق بس که ترازوت بیزر است
6 اکنون که دیدی آن سر زنجیر مشک پاش زنجیر میگسل که خرد حلقه بر در است
7 جوجو شدی برابر آن مشک و طرفه نیست هرجا که مشک بینی جوجو برابر است
8 از کس دیت مخواه که خونریز تو تویی نقب از برون مجوی که دزد اندرون در است
9 خاقانی است و چند هزار آرزوی دل دل را چه جای عشق و چه پروای دلبر است
10 بیچاره زاغ را که سیاه است جمله تن از جمله تن سپیدی چشمش چه درخور است