خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

ای دل به عشق بر تو که عشقت از خاقانی شروانی غزل 68

غزل 68 ام از 1365 غزلیات

ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است

1 ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است

2 درد کهنت بود برآورد روزگار این درد تازه روی نگوئی چه نوبر است

3 شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن اینجا چه جای غم‌زدگان قلندر است

4 گفتم مورز عشق بتان گرچه جور عشق انصاف می‌دهم که ز انصاف خوش‌تر است

5 اینجا و در دمشق ترازوی عاشقی است لاف از دمشق بس که ترازوت بی‌زر است

6 اکنون که دیدی آن سر زنجیر مشک پاش زنجیر می‌گسل که خرد حلقه بر در است

7 جوجو شدی برابر آن مشک و طرفه نیست هرجا که مشک بینی جوجو برابر است

8 از کس دیت مخواه که خون‌ریز تو تویی نقب از برون مجوی که دزد اندرون در است

9 خاقانی است و چند هزار آرزوی دل دل را چه جای عشق و چه پروای دلبر است

10 بیچاره زاغ را که سیاه است جمله تن از جمله تن سپیدی چشمش چه درخور است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است

شاعر شعر ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است چه کسی است ؟

شاعر شعر ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است خاقانی شروانی می باشد.

شعر ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است چیست ؟

قالب شعر ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است غزل است

مضمون اصلی شعر ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.