1 عشق را پا و سر پدید نشد زین بیابان خبر پدید نشد
2 جز دل دردمند مسکینان ناوکت را سپر پدید نشد
3 همه چیز از تو بود و در همه چیز جز تو چیزی دگر پدید نشد
4 خبری شد عیان من از فکر وز عنایت خبر پدید نشد
5 هر که پیش تو جان نکرد ایثار از وجودش اثر پدید نشد
6 تا تو منظور بیدلان نشدی هیچ صاحب نظر پدید نشد
7 اوحدی، چارهای بکن خود را کز تو بیچارهتر پدید نشد