-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق آمد دامن جانم گرفت شحنهٔ شوقم گریبانم گرفت
2 عشوهای فرمود چشم کافرش زاهد دین گشت و ایمانم گرفت
3 رشته ای در کف ز زلف سر کشش گرچه مشکل آمد آسانم گرفت
4 آفتابی گشت تابان در مهش تحت و فوق و کاخ و ایمانم گرفت
5 از شراره آه و برق سینه سوز آتشی در خرمن جانم گرفت
6 بس ز گلها بیوفائی دیده ام خیمهٔ گل از گلستانم گرفت
7 چون صبوحی عاقبت لعل لبت در میان آب حیوانم گرفت