عشق آمد و عقل را بدر کرد از فیض کاشانی غزل 265

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

عشق آمد و عقل را بدر کرد

1 عشق آمد و عقل را بدر کرد فرزند نگر چه با پدر کرد

2 بس عیب نهفته بود در عقل عشق آمد و جمله را هنر کرد

3 آنها که غم تو کرد با من کس را نتوان از آن خبر کرد

4 گفتم که کنم بصبر چاره کارم را چاره خود بتر کرد

5 کی صبر کند علاج عاشق باید سد و چارهٔ دگر کرد

6 هر کو بغم تو شد گرفتار از کشور عافیت سفر کرد

7 جز نقش خیال تو نگنجد غم را باید ز دل بدر کرد

8 پشت فلک از غم تو خم شد یا ناله من در او اثر کرد

9 شرح غم عشق فیض میگفت یاری چو نیافت مختصر کرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر