عشق آمد و از سینه من جوش برآورد از جلال عضد غزل 75

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

عشق آمد و از سینه من جوش برآورد

1 عشق آمد و از سینه من جوش برآورد گرد از من دل خسته مدهوش برآورد

2 در گوش گرفتم که دگر مهر نورزم عشق آمد و این پنبه ام از گوش برآورد

3 فریاد که آن غمزه افسونگر جادو یک باره مرا از دل و از هوش برآورد

4 گشتم به یکی جرعه چنان مست که خمّار دوشم ز خرابی به سر دوش برآورد

5 شد رونق بازار همه عطرفروشان زان غالیه کز طرف بناگوش برآورد

6 دانی که برآورد مرا از دل و از هوش؟ آن سرو کمربند قباپوش برآورد

7 تا گشت نبات شکرین تو شکرریز بگداخت ز غم قند و شکر جوش برآورد

8 سودای سر زلف و لب لعل تو صد شور از حلقه رندان قدح نوش برآورد

9 تا گفت جلال از لب خاموش تو رمزی غلغل ز صف مردم خاموش برآورد

عکس نوشته
کامنت
comment