-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق آمد و از سینه من جوش برآورد گرد از من دل خسته مدهوش برآورد
2 در گوش گرفتم که دگر مهر نورزم عشق آمد و این پنبه ام از گوش برآورد
3 فریاد که آن غمزه افسونگر جادو یک باره مرا از دل و از هوش برآورد
4 گشتم به یکی جرعه چنان مست که خمّار دوشم ز خرابی به سر دوش برآورد
5 شد رونق بازار همه عطرفروشان زان غالیه کز طرف بناگوش برآورد
6 دانی که برآورد مرا از دل و از هوش؟ آن سرو کمربند قباپوش برآورد
7 تا گشت نبات شکرین تو شکرریز بگداخت ز غم قند و شکر جوش برآورد
8 سودای سر زلف و لب لعل تو صد شور از حلقه رندان قدح نوش برآورد
9 تا گفت جلال از لب خاموش تو رمزی غلغل ز صف مردم خاموش برآورد