- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق آمد و اختیار نگذاشت در کشور دل قرار نگذاشت
2 از جان اثری نماند در تن وزخاک تنم غبار نگذاشت
3 کیفیت چشم پرخمارت در هیچ سری خمار نگذاشت
4 پنهان میخواست دل غمت را این دیدهٔ اشگبار نگذاشت
5 تا جلوه کند درو جمالت اشگم در دل غبار نگذاشت
6 عبرت نتوان گرفت از دهر چون فرصت اعتبار نگذاشت
7 نشگفته بریخت غنچه دل تعجیل خزان بهار نگذاشت
8 رفتم که بپاش جان فشانم دستم بگرفت و یار نگذاشت
9 رفتم که کنم شکایت از فیض کوتاهی روزگار نگذاشت