عشق را چون شعله غیر از سوختن از قدسی مشهدی غزل 77

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار نیست

1 عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار نیست هرکه شد ز اهل سلامت مرد این بازار نیست

2 کاش یک بار افتدش بر گلشن کویت گذر آنکه گوید سرو را پا هست چون رفتار نیست؟

3 ماجرای عشق چندان هست کایشان را بس است عاشقان را پرسش روز جزا در کار نیست

4 غنچه از بهر صبا چیده‌ست بر هم برگ گل ورنه مرغان چمن را آشیان جز خار نیست

5 چون گره بر رشته افتد دست دست ناخن است بر دل آزرده‌ام رحمی به از آزار نیست

6 باغ را نظاره‌گی چون دیده در مژگان گرفت بلبلان را ناله تنها از جفای خار نیست

7 کفر و دین منسوخ گشت و عشق در کار خودست قید عاشق همچو شغل سبحه و زنار نیست

عکس نوشته
کامنت
comment