عشق و شراب و یار و خرابات از سنایی غزنوی غزل 414

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

عشق و شراب و یار و خرابات و کافری

1 عشق و شراب و یار و خرابات و کافری هر کس که یافت شد ز همه اندهان بری

2 از راه کج به سوی خرابات راه یافت کفرش همه هدی شد و توحید کافری

3 بگذاشت آنچه بود هم از هجر و هم ز وصل برخاست از تصرف و از راه داوری

4 بیزار شد ز هر چه به جز عشق و باده بود بست او میان به پیش یکی بت به چاکری

5 برخیز ای سنایی باده بخواه و چنگ اینست دین ما و طریق قلندری

6 مرد آن بود که داند هر جای رای خویش مردان به کار عشق نباشند سر سری

عکس نوشته
کامنت
comment