🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
نوعی خبوشانی

نوعی خبوشانی

نوعی خبوشانی
نوعی خبوشانی

خداوندا از نوعی خبوشانی مثنوی سوز و گداز 1

مثنوی سوز و گداز 1 ام از 15 مثنوی سوز و گداز

خداوندا دلم افسردن آموخت

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30

1 خداوندا دلم افسردن آموخت نظر دردیده از دل مردنم سوخت

2 به ناخن گربکاوی آهن و سنگ به هرجا شعله ای بینی بر اورنگ

3 غرامت بین که این ناکس دل من نه سنگ طور شد نه سنگ آهن

4 من و این دل که گم نام زبان باد چنین دلها نصیب دشمنان باد

5 زخون این چنین دل خاک تن به چنین دل طعمهٔ زاغ و زغن به

6 به جای این دل افسرده پیکر دل پروانه ام ده یا سمندر

7 دل ریشی از آن اجزای جان ریش دلی کز نام او گردد زبان ریش

8 دلی همپایهٔ فریاد بلبل دلی صید گل و صیاد بلبل

9 دلی سر تا قدم چون شعله روشن کشیده کسوت فانوس بر تن

10 که چون پروانه اش گردد هوا دار نهد از پردهٔ دل داغ دیدار

11 دلی از رنگ و بوی گل سرشته نه همچون تن ز آب و گل سرشته

12 دلی پروانه پرواز محبت به صد جان خانه پرداز محبت

13 چنان مستم کن از جامی که دانی که تاب مستیش هم خود توانی

14 ز شوقی کن سرم را سجده فرسای که شوق از سر ندانم سجده از پای

15 ز چین غم جبینم ساده گردان گشاده ابرو ترم از باده گردان

16 به هر کارم چو همت پیشرو کن گره از رشته زار دل درو کن

17 سرم را تاج بخش از بستر درد لبم را راح ده از ساغر درد

18 چه بستر خوابگاه ماه و خورشید چه ساغر جرعه بخش جام جمشید

19 شهادت را شراب هوش من کن محبت را گل آغوش من کن

20 هر آن خاری که ننگ از وی نفور است مرا در کار و عشقم را ضرور است

21 نبیند معرفت کن در ایاغم خرابات محبت کن دماغم

22 نبیدی خانه زاد نشئه طور کزو مستی و هشیاری شود دور

23 که هرگه سایه اش در ساغر افتد تو گویی آتش اندر مجمر افتد

24 من و نوعی ندامت زادگانیم که چون آئینه از دل سادگانیم

25 ز بس صافی نهادیم از محبت ز عیب دیگران بر ماست تهمت

26 زلوح دل نقوش غیر بزدای خطای دیگران بر ما ببخشای

27 شب تاریک و رهبر دیده اعمی کرامت کن چراغان تجلی

28 ز نور وحدتم خاطر بر افروز به طور رؤیتم راهی در آموز

29 دلم را عاقبت اندیشگی ده نهادم را شریعت پیشگی ده

30 عروجی ده به معراج قبولم رهی بنما به درگاه رسولم

نوعی خبوشانی از شاعران بزرگ قرن 11 هجری می باشد و سبک شعری ایشان هندی است.
اثر خداوندا دلم افسردن آموخت مثنوی سوز و گداز 1 ام از 15 مثنوی سوز و گداز نوعی خبوشانی می باشد
شعر قالب : مثنوی سوز و گداز سبک : هندی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر خداوندا دلم افسردن آموخت

شاعر شعر خداوندا دلم افسردن آموخت چه کسی است ؟

شاعر شعر خداوندا دلم افسردن آموخت نوعی خبوشانی می باشد.

شعر خداوندا دلم افسردن آموخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر خداوندا دلم افسردن آموخت چیست ؟

قالب شعر خداوندا دلم افسردن آموخت مثنوی سوز و گداز است

سبک شعر خداوندا دلم افسردن آموخت چیست ؟

سبک شعر خداوندا دلم افسردن آموخت سبک هندی است

مضمون اصلی شعر خداوندا دلم افسردن آموخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
نوعی خبوشانی

خداوندا از نوعی خبوشانی مثنوی سوز و گداز 1

مثنوی سوز و گداز 1 ام از 15 مثنوی سوز و گداز
بنر