-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می رسد بوی جگر از دو لبم می برآید دودها از یاربم
2 می بنالد آسمان از آه من جان سپردن هر دمی شد مذهبم
3 اندکی دانستیی از حال من گر خبر بودی شبت را از شبم
4 مکتب تعلیم عشاق آتش است من شب و روز اندرون مکتبم
5 روی خود بر روی زرد من بنه دست نه بر سینهام کاندر تبم
6 گفتمش گویم به گوشت یک سخن گفت ترسم تا نسوزد غبغبم
7 گفتمش دور از جمالت چشم بد چشم من نزدیک اگر چه معجبم