غریب و عاشقم بر من نظر کن از سنایی غزنوی غزل 325

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

غریب و عاشقم بر من نظر کن

1 غریب و عاشقم بر من نظر کن به نزد عاشقان یک شب گذر کن

2 ببین آن روی زرد و چشم گریان ز بد عهدی دل خود را خبر کن

3 ترا رخصت که داد ای مهر پرور که جان عاشقان زیر و زبر کن

4 نه بس کاریست کشتن عاشقان را برو فرمان بر و کار دگر کن

5 سنایی رفت و با خود برد هجران تو نامش عاشق خسته جگر کن

6 ولیکن چون سحرگاهان بنالد ز آه او سحرگاهان حذر کن

عکس نوشته
کامنت
comment