سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

زنده بی دوست خفته در وطنی از سعدی شیرازی غزل 604

غزل 604 ام از 1930 غزلیات

زنده بی دوست خفته در وطنی

1 زنده بی دوست خفته در وطنی مثل مرده‌ایست در کفنی

2 عیش را بی تو عیش نتوان گفت چه بود بی وجود روح تنی

3 تا صبا می‌رود به بستان‌ها چون تو سروی نیافت در چمنی

4 و آفتابی خلاف امکان است که برآید ز جیب پیرهنی

5 وآن شکن برشکن قبائل زلف که بلاییست زیر هر شکنی

6 بر سر کوی عشق بازاریست که نیارد هزار جان ثمنی

7 جای آن است اگر ببخشایی که نبینی فقیرتر ز منی

8 هفت کشور نمی‌کنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی

9 از دو بیرون نه یا دلت سنگیست یا به گوشت نمی‌رسد سخنی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زنده بی دوست خفته در وطنی

شاعر شعر زنده بی دوست خفته در وطنی چه کسی است ؟

شاعر شعر زنده بی دوست خفته در وطنی سعدی شیرازی می باشد.

شعر زنده بی دوست خفته در وطنی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر زنده بی دوست خفته در وطنی چیست ؟

قالب شعر زنده بی دوست خفته در وطنی غزل است

مضمون اصلی شعر زنده بی دوست خفته در وطنی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر