- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دعوی لبت دمی که به مرجان کند در آب جای گهر به چشم صدف جان کند در آب
2 چشمت اگر ز بند صورت فتد به بحر دلی ز یک نگاه چه طوفان کند در آب
3 روشن کنند از تو صدفها چراغ دل عکس رخت چو عزم چراغان کند در آب
4 دریا زند چو فاخته از بال موج پر سرو قدت چو جلوه مستان کند در آب
5 چون بگذرد حدیث تو امشب به روی بحر شورش حباب را چو نمکدان کند در آب
6 نه جرعهای به خستهدلان ده چو می خوری بس درد را که لعل تو درمان کند در آب
7 بی دام نیم قطره نماند در این محیط زلفت گهی که سلسلهجنبان کند در آب
8 دارد یگانه گوهر مقصود را به کف خود را شناوری که به قربان کند در آب
9 قصاب از جگر کشی آهی که چون حباب خوبست خانمان تو ویران کند در آب