دل از محمدحسین غروی اصفهانی دیوان کمپانی 7

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

دل ناتوان لیلی ز غم تو می‌گدازد

1 دل ناتوان لیلی ز غم تو می‌گدازد چکند اگر نسوزد چکند اگر نسازد

2 تو سوار روی نی مادر دل کبابت از پی نه عجب اگر که در پای نی تو سر ببازد

3 تو اگرچه سر بلندی نظری بزیر پا کن که نظر بزیردستان به بزرگ می برازد

4 تو همای دولتی سایه فکن بر این ضعیفان که بزیر سایه ات سرو بلند سر فرازد

5 تو سوار یکه تازی به پیادگان مدارا که پیاده را نشاید ز پی سواره تازد

6 من اگر ز غم بمیرم ز سرت نظر نگیرم که بچون تو نازنینی دل عالمی ببازد

7 چه شود اگر نوازش کنی از نیازمندان چه نی تو بند بندم ز غم تو می‌نوازد

عکس نوشته
کامنت
comment