لیلی اگر سنگ جفا از بابافغانی شیرازی غزل 500

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل زده

1 لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل زده لیلی وشان سنگ ترا مجنون صفت بر دل زده

2 هر جا که باشد رنگ و بو آورده محمل را فرو مسکین دلم بیراه و روسرها دران منزل زده

3 لیلی بصد حشمت روان مجنون به فریاد و فغان دست تظلم هر زمان بر دامن محمل زده

4 از عشوه لعلت در سخن کرده هزار افسون وفن از هر فسون با خویشتن فالی عجب مشکل زده

5 بیرون ازین رنگ و صفا حسن تو دارد شیوه ها حالا بقدر دیده ها مشتی بر آب و گل زده

6 هر جا که با تیر و کمان بگذشته یی دامن کشان دلها نثار آورده جان جانها دم از بسمل زده

7 شد مطرب مجلس نشین نالان ز آه آتشین گویا فغانی حزین آهی در آن محفل زده

عکس نوشته
کامنت
comment