سیف فرغانی

سیف فرغانی

سیف فرغانی
سیف فرغانی

همچو من وصل ترا هیچ سزاواری از سیف فرغانی غزل 95

غزل 95 ام از 736 غزلیات

همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست

1 همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست یا چو من هجر ترا هیچ گرفتاری هست

2 دیده دهر بدور تو ندیده است بخواب که چو چشمت بجهان فتنه بیداری هست

3 ای تماشای رخت داروی بیماری عشق خبرت نیست که در کوی تو بیماری هست

4 هرکجا دل شده یی بر سر کویت بینم گویم المنت لله که مرا یاری هست

5 گر من از عشق تو دیوانه شوم باکی نیست که چو من شیفته در کوی تو بسیاری هست

6 هرکه روی چو گلت بیند داند بیقین که ز سودای تو در پای دلم خاری هست

7 « گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست » قاضی شهر گواهی بدهد کآری هست

8 هرکرا کار نه عشقست اگر سلطانست تو ورا هیچ مپندار که در کاری هست

9 تا زر شعر من از سکه تو نام گرفت هر در مسنگ مرا قیمت دیناری هست

10 گر بگویم که مرا یار تویی بشنو لیک مشنو ای دوست که بعد از تو مرا یاری هست

11 سیف فرغانی نبود بر یارت قدری گر دل و جان ترا نزد تو مقداری هست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست

شاعر شعر همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست چه کسی است ؟

شاعر شعر همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست سیف فرغانی می باشد.

شعر همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست چیست ؟

قالب شعر همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست غزل است

مضمون اصلی شعر همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه است.
ویدیویی