- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مانند من سگی سر کوی حبیب را باید کز آشنا نشناسد غریب را
2 دردا که دلبری نبود جز تو تا به تو چندی کنم تلافی رشک رقیب را
3 آنجا که زلف و روی تو باشد نهان کند از شرم برهمن بت و ترسا صلیب را
4 تازین بهانه بازنگردد ز نیم ره آگه ز مردنم نکند کس طبیب را
5 در این چمن دریغ که فرقی نمی کند از بانگ زاغ زمزمه ی عندلیب را
6 آن به که حسرت تو بود چون شد از ازل حسرت نصیب این دل حسرت نصیب را
7 گویا وفا به وعده کند کامشب اضطراب افزون زهر شبست دل ناشکیب را
8 زاهد به ترک عشق فریبم نمیدهد گویا که دیده آن رخ زاهد فریب را
9 دارد (سحاب) تا تن عریان چه جلوه سرو چون او رود بجلوه قد جامه زیب را