مانند سراب بند بر پا از نظیری نیشابوری غزل 1

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

مانند سراب بند بر پا

1 مانند سراب بند بر پا بیهوده شدیم دشت پیما

2 بی بحر نموده شکل ساحل بی آب نموده موج دریا

3 سر داده به باد بود و نابود بگرفته ز خاک عرض و پهنا

4 بر اوج رسیده گه ز پستی در پست فتاده گه ز بالا

5 چون ظلمت نیستی درآمد نه ماند رخ و نه ماند سیما

6 در نای دمید دم مغنی لب بست و فرو نشست غوغا

7 عاشق که و عشق چیست؟ دانی درمانده و درد بی مداوا

8 سرگشته مطلب محالیم ای کاش نبود این تقاضا

9 آخر به چه مایه قرب جوییم بال و پر مور و راه عنقا

10 آتش نشود به باد خاموش از سر نرود به فکر سودا

11 چون حق نشود عیان «نظیری » گوییم که لااله الا

عکس نوشته
کامنت
comment