1 نور بصرم خاک قدمهای تو باد آرام دلم زلف به خمهای تو باد
2 در عشق داد من ستمهای تو باد جانی دارم فدای غمهای تو باد
1 عاشق و یار یار باید بود در همه کار یار باید بود
2 گر همه راحت و طرب طلبی رنج بردار یار باید بود
1 ای مستان خیزید که هنگام صبوحست هر دم که درین حال زنی دام فتوحست
2 آراست همه صومعه مریم که دم صبح صاحبت خبر گلشن و نزهتگه روحست
1 نخواهم من طریق و راه طامات مرا می باید و مسکن خرابات
2 گهی با می گسارم انده خویش گهی با جام باشم در مناجات