-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نور ازل ظهور کرد رحمت خاص عام شد حکم قضا نفاد یافت کار قدر تمام شد
2 دانه گندمی فکند آدم پاک را بخاک بهر شکار روح قدس مرکز خاک دام شد
3 گشت فلک بامر حق بحر وجود کاینات خلعت هر خلیفهٔ در خور خود تمام شد
4 چون بمراتب وجود جای گرفت یک بیک آنکه ز پس ظهور کرد مر همه را امام شد
5 میکده را گشود ار ساقی باقی الست عاشق رند باده کش معتکف مدام شد
6 زمره طالبان حق بر سر مستی آمدند وانکه ز باده ننگ داشت طالب جاه و نام شد
7 وقت رجوع چون رسید بهر جزای قول و فعل جان که ز تن رمیده بود باز بجسم رام شد
8 یافت حیات تازه دوست مغز درآمدش بپوست وز تن و جان دشمنان طالب انتقام شد
9 جان چو بداد دل بکام کار دلش بماند خام فیض چو کند دل ز جان کار دلش تمام شد