جان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2470

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی

1 جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی

2 از می عشق مفرشم پای بنه در آتشم چند از این منافقی

3 از سوی چرخ تا زمین سلسله‌ای است آتشین سلسله را بگیر اگر در ره خود محققی

4 عشق مپرس چون بود عشق یکی جنون بود سلسله را زبون بود نی به طریق احمقی

5 عشق پرست ای پسر عشق خوش است ای پسر رو که به جان صادقان صاف و لطیف و صادقی

6 راه تو چون فنا بود خصم تو را کجا بود طاقت تو که را بود کآتش تیز مطلقی

7 جان مرا تو بنده کن عیش مرا تو زنده کن مست کن و بیافرین بازنمای خالقی

8 یک نفسی خموش کن در خمشی خروش کن وقت سخن تو خامشی در خمشی تو ناطقی

9 بی‌دل و جان سخنوری شیوه گاو سامری راست نباشد ای پسر راست برو که حاذقی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر