1 لی معاللّه حدیث خواجهٔ ماست آنکه عالم به نور خود آراست
2 گفت وقتی مرا شود حاصل که شوم تا به حضرتش واصل
3 نه نبی نه ملک بود یارش فهم فرما لطیف اسراش
4 خانه چون گشت خالی از اغیار لیس فی الدار غیره دیار
1 ای آب حباب آب دریاب سرچشمهٔ این سراب دریاب
2 جامی و شراب و جسم و جانی این جام پر از شراب دریاب
1 هرچه مقصود تو است آن گردد هرچه گوئی چنین چنان گردد
2 آفتاب ار چه شب نهان گردد روز روشن چو شد عیان گردد
1 غرق آب و آب را جوئیم ما آبروی ما ز ما جوئیم ما
2 صورت و معنی و جام می مدام آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما