- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا با هم سخن از جان بگوییم ز گوش و چشمها پنهان بگوییم
2 چو گلشن بیلب و دندان بخندیم چو فکرت بیلب و دندان بگوییم
3 به سان عقل اول سر عالم دهان بربسته تا پایان بگوییم
4 سخندانان چو مشرف بر دهانند برون از خرگه ایشان بگوییم
5 کسی با خود سخن پیدا نگوید اگر جمله یکیم آن سان بگوییم
6 تو با دست تو چون گویی که برگیر چو همدستیم از آن دستان بگوییم
7 بداند دست و پا از جنبش دل دهان ساکن دل جنبان بگوییم
8 بداند ذره ذره امر تقدیر اگر خواهی مثال آن بگوییم