- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
2 شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
3 روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست بازآ که روی در قدمانت بگستریم
4 ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
5 گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
6 ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
7 نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
8 از دشمنان برند شکایت به دوستان چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
9 ما خود نمیرویم دوان در قفای کس آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
10 سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند چندان فتادهاند که ما صید لاغریم