-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از باده دوشینت بس بیخبریم ای جان وز شکر شیرینت در شور و شریم ای جان
2 تا حسن تو شد ساقی در عشق شراب آورد از نرگس خمارت سرمست و تریم ای جان
3 جز روی تو گر روئی در دیده ما آید فردا بکدامین رو در تو نگریم ای جان
4 هر چند که ظاهر شد خاشاک بر و بحریم دریای حقایق را صافی گهریم ای جان
5 هر ناوک دلدوزی کز قبضه عشق آید گاهی هدفیم آنرا گاهی سپریم ای جان
6 از بهر نثار تو داریم بکف جانی بنمای جمال خود تا جان سپریم ای جان
7 ای یار مسیحا دم از وصل بده مرهم کز زخم فراق تو خسته جگریم ای جان
8 گفتی که حسین آخر زین در به نمی گردد زین در به چه رو گردیم چون خاک دریم ای جان