سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

بگذار تا بگرییم چون ابر از سعدی شیرازی غزل 450

غزل 450 ام از 1930 غزلیات

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

1 بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

2 هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران

3 با ساربان بگویید احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

4 بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت گریان چو در قیامت چشم گناهکاران

5 ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران

6 چندین که برشمردم از ماجرای عشقت اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

7 سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران

8 چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

شاعر شعر بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران چه کسی است ؟

شاعر شعر بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران سعدی شیرازی می باشد.

شعر بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران چیست ؟

قالب شعر بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران غزل است

مضمون اصلی شعر بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر