از حال خود شکسته دلان از خاقانی شروانی غزل 48

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

از حال خود شکسته دلان را خبر فرست

1 از حال خود شکسته دلان را خبر فرست تسکین جان سوختگان یک نظر فرست

2 جان در تب است از آن شکرستان لعل خویش از بهر تب بریدن جان نیشکر فرست

3 گفتم به دل که تحفهٔ آن بارگاه انس گر زر خشک نیست سخن‌های تر فرست

4 بودم در این حدیث که آمد خیال تو کای خواجه ما سخن نشناسیم زر فرست

5 الماس و زهر بر سر مژگان چو داشتی این سوی دل روان کن و آن زی جگر فرست

6 سر خواستی ز من هم ازین پای باز گرد شمشیر و طشت راست کن و سوی سر فرست

7 خاقانیا سپاه غم آمد دو منزلی جان را دو اسبه خیز به خدمت به در فرست

عکس نوشته
کامنت
comment