- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگذار خواجه زسر، خواب خوش سحری به گذشت عمر عزیز تا چند بی خبری
2 دنیا و هرچه در اوست، هیچ است و تو همه چیز تا چند ای همه چیز، غم بهر هیچ خوری
3 ای شیخ طعنه مزن، بر می کشان که بود در پرده باده کشی، بهتر ز پرده دری
4 ناید ز نوع بشر، چون تو بدیع جمال روحی تو یا ملکی، شمسی تو یا قمری
5 خوبی چنان که اگر، در آینه رخ خویش بینی به جلوه گری، از خویش دل ببری
6 با دوستان علی است، محکم ارادت من وز دشمنان علی، هستم همیشه بری
7 نخل وجود مرا، حب علی ثمر است برهان خوبی نخل، باشد زنکو ثمری
8 دویم تجلی حق، اول وصی نبی که آموخت خضر از او، آیین راهبری
9 یا رب نصیب «محیط» به نمای خاک نجف روزی که دور حیات، خواهد شدن سپری