فراغت بایدت جا در سر کوی از وحشی بافقی غزل 339

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

فراغت بایدت جا در سر کوی قناعت کن

1 فراغت بایدت جا در سر کوی قناعت کن سر کوی قناعت گیر تا باشی فراغت کن

2 به چندین گنج رنج و محنت عالم نمی‌ارزد چرا باید کشیدن رنج عالم ترک راحت کن

3 اگر خواهی که هر دشوار آسان بگذرد بر تو خدنگ جور گردون را لقب سهم سعادت کن

4 ازین بی همتان خواریست حاصل اهل حاجت را اگر خواهی که خود را خوارسازی عرض حاجت کن

5 اگر کوتاه خواهی از گریبان دست غم وحشی چو من با کسوت عریان تنی خوگیر و عادت کن

عکس نوشته
کامنت
comment